آرامش خدایی

  • خانه 

روش برخورد با جوانان امروزی

03 آبان 1396 توسط مژگان مسعودي مقدم

منتظران و یاوران حضرت مهدی ( عج )
 
 
  روش برخورد با جوانان امروزی
در خصوص برخورد با جوانان آیات و روایات، سیرة عملی معصومین ـ علیهم السلام ـ علماء اخلاق و روان‌شناسان راه‌های بسیار مؤثری را معرفی نموده‌اند. می‌توانید در برخورد با جوانان از آن‌ها بهره‌مند شوید.
تعامل پدر با فرزندان جوانش بیشتر از تعامل یک شهروند با جوانان جامعه است، لذا راه حلّ متفاوت می‌طلبد. به هر حال، ما سعی می‌کنیم پاسخی ارایه دهیم که جنبه‌های مشترک هر دو ایده مورد نظر باشد به گونه‌ای که هم پدر و مادرها و هم دیگران به عنوان شهروند در ارتباط با جوانان از آن بهره‌مند شود.
2. پدران و مادران، مشئولان تربیتی و همة بزرگترها باید شناخت درستی نسبت به طبیعت و نیازهای روانی جوانان داشته باشند. دوران جوانی بحرانی‌ترین دوران زندگی هر فرد است. استقلال طلبی، تضادورزی، پرخاشگری جزء طبیعت جوانان در دوران جوانی . در بسیاری از موارد پدران و مادران و مسئولان تربیتی توجه به این امر ندارند و همة رفتارها و برخوردهای جوانان را حمل بر دشمنی و تضاد ورزی می‌کنند. والدین انتظار دارند که فرزندانشان مانند گذشته مطیع و سر براه باشد و از آن‌ها کاملاً حرف شنوی داشته باشد غافل از این‌که فرزندشان اینک بزرگ شده و نگرش جدید نسبت به زندگی، آینده و جهان پیدا کرده است و می‌خواهد نسبت به هر موضوعی اظهار نظر کند، کفش و لباس و وسایل شخصی‌اش را خود انتخاب کند و… .
اساساً تضاد بین نسل‌ها واقعیتی است که اختصاص به الآن ندارد، همیشه این تضاد بوده است، گر چه ممکن است امروزه با توجه به شرایط فرهنگی حاکم بر جامعه و تنوع نیازها و انتظارات، شکل پیچیده‌تری به خود گرفته باشد. پدران و مادرانی که اینک شکایت از فرزندان‌شان دارند، و یا کلاً همة بزرگترها که به نحوی از نسل تازه به دوران رسیده گله‌مند هستند، خود روزگاری را پشت سر گذاشته‌اند که با نسل پیشین شبیه این رویارویی را تجربه کرده‌اند. معمولاً جوانان، جهان، واقعیت‌های زندگی، برخوردها و روابط اجتماعی را به گونه‌ای تفسیر و تحلیل می‌کنند که مورد پذیرش والدین و دیگر بزرگ‌ترها نیست و گاه به اختلافات خانوادگی و اجتماعی منجر می‌شود.البتّه در پاره‌ای از موارد نیز پدران و مادران مُحق هستند و واقعاً در برخی از جوانان رفتارهایی مشاهده می‌شود که برخلاف هنجارهای اجتماعی است.
بهرحال، چه این‌که رفتارهای جوانان طبق مقتضای دوران جوانی باشد و والدین نتوانسته‌اند درست درک کنند و یا این‌که رفتاری واقعاً ناهنجار و ضد اخلاقی باشد، در هر دو صورت، والدین و بزرگترها در برخورد با جوانان به نکات زیر عمل نمایند:
الف) در برخورد با جوانان، اظهار محبت، ملاطفت و مهربانی و دوستی همراه با عکس العمل‌های منطقی از خودشان نشان دهید، نه برخوردهای سخت و خشونت آمیز.
ب) کارهای مثبت جوانان را همواره مورد ستایش قرار دهید.
ج) به آن‌ها بفهمانید که دوست‌شان دارید. اگر هم در مواردی خطا و اشتباهی از آن‌ها مشاهده نمودید، هرگز نگویید که «شما آدم بدی هستید»، «شخصیت ندارید»، «قابل اصلاح نیستید» و … چون در این صورت ممکن است جوان به این نتیجه رسد که واقعاً آدم بدی هست و یا با خود بگوید که «حالا که پدر و مادرم چنین عقیده‌ای دارند و نسبت به من بد بین هستند،‌بگذار برای‌شان ثابت کنم که آدم بدی هستم». بهترین برخورد این است که وقتی والدین و یا دیگر بزرگترها رفتار خلاف و یا سخن ناصوابی را از فرزند جوان‌شان مشاهده نمودند برخورد شایسته و حاکی از مهر و محبت از خود نشان دهند و به وی بگویند که «شما آدم خوبی هستید»، «ما شما را دوست داریم امّا فلان رفتار شما، رفتار شایسته و مناسبی نیست،‌بهتر است رفتار خود را اصلاح کنید».
قطعاً این گونه برخورد، تأثیر مثبت روی جوانان خواهد گذاشت. شیوة زندگی و اخلاق اجتماعی ائمة معصومین ـ علیهم السلام ـ راهنمای خوبی است که چگونه در برابر رفتارهای زشت دیگران برخورد شایسته و مثبت از خود نشان می‌دادند.
د) از جرّ و بحث‌های لفظی با جوانان جدّاً خودداری نمائید.
هـ) از مخالفت صریح در برابر نظرات، پیشنهادات و دیدگاه‌های جوانان بپرهیزید. سعی کنید به نظرات و خواسته‌های جوانان گوش فرا داده و نقطه ضعف‌های آنان را با استدلال، منطق و لحن ملایم گوشزد نمائید. مشورت با جوانان در مسائل زندگی و گوش‌دادن به نظرات آن‌ها از بخشی از پرخاشگری‌های جوانان جلوگیری خواهد نمود.
ک) دادن هویت به جوانان و فراهم کردن زمینه حضور آنان در برنامه‌های مذهبی و اخلاقی یکی دیگر از راه‌هایی است که می‌تواند رفتار مثبت و اخلاقی را در جوانان تقویت نماید.

                                                

 نظر دهید »

هدایت بندگان

02 آبان 1396 توسط مژگان مسعودي مقدم

تفسیر بخشی از آیه 5 سوره بقره
هدایت بندگان
جمله‌ی اوّل این‌که «أُولئِكَ عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ» چند نکته در این باب وجود دارد، نکته‌ی اوّل این‌که این هدایت، هدایتی است براساس جایزه و تشویق، اوّلین بار قرآن همگان را هدایت می‌کند پس این «أُولئِكَ عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ» یک هدایت ویژه‌ای است که نتیجه‌ی ایمان به هدایت اوّلیّه است
تبیین بحث به این‌گونه خواهد بود که اوّل بار خداوند هدایت خود را شامل حال همه‌ی بندگان می‌کند وقتی پیامبر می‌فرستد، پیامبر همه را دعوت می‌کند فقر، غنی، شاه، گدا، بزرگ و کوچک
مردم در برابر هدایت خدا سه دسته می‌شوند
دسته‌ی اوّل کسانی که هدایت را می‌پذیرند و شروع می‌کنند به تبعیت از هدایت که می‌فرماید «فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»[2] کسی که از هدایت من تبعیّت کند نه خوفی بر این افراد است و نه محزون می‌شوند،
اگر کسی از هدایت خدا تبعیّت کرد خداوند هدایت ویژه را درباره‌ی او ایجاد می‌کند «وَ الَّذينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ»[3] کسانی که هدایت را بپذیرند ما بر هدایت آن‌ها می‌افزاییم و تقوی آن‌ها را به آن‌ها ارزانی می‌داریم این افراد در نوری از پروردگارشان خواهند بود،
انسان‌هایی که هدایت را بپذیرند و تقوا پیشه کنند «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ»[4] دیگر مشمول رحمت‌های ویژه‌ی خدا خواهند شد اگر شما ایمان بیاورید و تقوی پیشه کنید به رسول خدا مؤمن باشید (حلال او را زیبا ببینید و حرام او را بد ببینید ) هدایت دوم خداوند شامل حال شما می‌شود
اولاً رحمت دنیوی و اخروی خود را خداوند به شما نصیب می‌کند «يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ» دوم «وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ» نوری برای شما قرار می‌دهد که با آن نور راه می‌روید و بعد هم شما را می‌آمرزد اگر کسی ترک گناه کرد نورانیّتی خدا به او عطا می‌کند که دیگر قبح گناه را می‌بیند
ترک گناه دیگر برای او آسان می‌شود، کسانی که ملکه‌ی ترک گناه دارند دیگر برای آن‌ها زیاد زحمتی ندارد اوایل راه دشوار است این به خاطر آن نورانیّت و هدایت ویژه‌ای است که خداوند عطا می‌کند
«أُولئِكَ عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ» این‌ها همواره بر هدایتی از پروردگارشان هستند یعنی این یک جایزه‌ای است برای پذیرش هدایت اولیّه و تبعیّت از رسول خدا ایمان می‌آورند اقامه‌ی صلاة می‌کنند زکات می‌دهند به آنچه که قرآن می‌گوید مؤمن می‌شوند خط انبیا را قبول دارند.

 نظر دهید »

مراتب ایمان به خدا

02 آبان 1396 توسط مژگان مسعودي مقدم

یک تعریف از ایمان به خدا که خود این چهار رتبه دارد یعنی باورها مؤمن یعنی کسی که حقایق معرفتی دینی و الهی را باور کند( خدا و معاد و انبیا و فرشتگان و وحی و ائمه‌ی هدی تا وجود مقدس امام زمان عج)یعنی صرف قبول کردن خود این یک درجه از ایمان است. بعد به دنبال این ایمان عمل صالح می‌آید که صلاح انسان در گرو دو چیز است ایمان به اضافه‌ی عمل صالح نه ایمان تنها
بدون ایمان عمل صالح برای آخرت پذیرفته نیست بدون عمل صالح ایمان به بار نمی نشیند.
خوب این یک تعریف از ایمان امّا قرآن یک تعریف دومی هم از مؤمن می‌گوید مؤمن حقیقی کسی که ایمان او به بار نشسته است در آیات اوّلیه‌ی سوره‌ی انفال می‌فرماید: « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إيماناً وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُون»[5] مؤمنین حقیقی کسانی هستند که وقتی نام خدا برده می‌شود دل آن‌ها به شور می‌افتد مثل دانشجوی درس خوانی که اسم امتحان دل او را به شور می‌اندازد کسی که متوجه خدا است این چنین است تا حرف خدا را می‌زنند او نمی تواند به سوی معصیت برود «وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إيماناً»[6] آیات خدا بر او تلاوت بشود ایمان او افزوده می‌شود «وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُون» بر پروردگار خود توکل می‌کنند
«الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ * أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا»[7] کسانی که واجد این صفات باشند حقیقتاً مؤمن هستند این مؤمن حقیقی نیست
بالاتر آن مؤمن اوّلیه است « لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَريمٌ» این مؤمنین حقیقی در نزد پوردگار خود درجاتی دارند و مغفرت خدا شامل حال آن‌ها می‌شود رزق کریمانه ای دارند هر کدام در درجه‌ی خودشان
امّا نکته‌ی قابل توجه این است اگر کسی ایمان را ولو در مرحله‌ی اوّلیه داشت این نیمی از دین را دارد چون دین شامل ایمان است و عمل صالح «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» جوانانی که متدین هستند یعنی معتقد هستند به خدا و ائمه و معاد و امام زمان (علیه السّلام) این‌ها متدین هستند یعنی خود اعتقاد نیمی از دین است بلکه بر عمل مقدم است اوّل ایمان است بعد عمل حتّی بعد نماز، نماز که بالاترین اعمال است بعد از ایمان است. «الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاة» ایمان بسیار مهم است، ایمان یعنی ثبت نام در مدرسه‌ی آموزش الهی در مکتب انبیا در مکتب اهل بیت است .
تا کسی ثبت نام نکند کارنامه را به او نمی دهند اگر یک دانش آموزی نیاید ثبت نام کند نظام آموزشی را نپذیرد، آئین نامه را نپذیرد اصلاً کارنامه برای او تشکیل نمی دهند ولو برود هر چه دلش می‌خواهد برود روزنامه مطالعه کند، یا بگوید من ده برابر بچّه های کلاس درس خوانده ام من روزنامه مطالعه کرده ام می‌گویند ما به درس و بحثی که مربوط به این جا است نمره می‌دهیم. پس تعجب نکنیم اگر کسی مؤمن نبود در آخرت عمل او خریداری نمی شود این از نظر قرآن قطعی است عمل مبتنی بر ایمان است «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات»
خوب در این جا زمانی که می‌گویند «الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب» یعنی کسانی که زمانی که می‌خواهند به سوی خدا بیایند اوّل کاری که می‌کنند باید ایمان بیاورند باید این نظام آموزشی را بپذیرند خدا و انبیا و وحی و قرآن و ائمه‌ی هدی و وجود مقدس امام زمان (علیه السّلام) این مؤمن می‌شود ولو مؤمن در درجه‌ی اوّلیه
تمام حقوق ایمانی که برای مؤمن در دنیا بار است همان مرحله‌ی اوّلیه‌ی ایمان است یعنی اگر کسی اعتقادات صحیحی داشت مسلمان بود شیعه‌ی امام زمان (علیه السّلام) بود غیبت او حرام است، هتک حرمت او جایز نیست ولو جزو موارد استثنائی. پس ایمان بر همه مقدم است .

 نظر دهید »

زمین گهواره دنیا

02 آبان 1396 توسط مژگان مسعودي مقدم

الم نجعل الارض مهادا
“آیا ما زمین را مانند گهواره قرار ندادیم”
با این آیه شریفه همه دوستان آشنا هستید انشالله
اما در مورد این تشبیه زیبای قرآنی یک نکته یاد گرفتم دوست دارم بذارمش اینجا همه با هم استفاده کنیم و خواهش میکنم اگه اینجور نکته هایی یاد میگیرید ما رو بی نصیب نگذارید.

دوران گهوارگی هر انسانی تنها یک بخش بسیار کوچک از زندگی او را در بر میگیرد مثلا نسبت به یک عمر 60-70 ساله دوران گهوارگی حداکثر شش ماهه خیلی زیاد نیست و هدف از این دوره کسب آمادگی لازم برای شروع سایر مراحل زندگی است. نوزاد بدلیل ناتوانی،احتیاج به این مراقبت ویژه دارد.
این دنیا هم حکم گهواره را برای انسان دارد رحمت خدا همه را در بر گرفته تا انسان بتواند زاد و توشه ای برای زندگی جاوید خود فراهم کند. نباید زیاد به فکر جا خوش کردن باشیم!

 نظر دهید »

نگهبان دروازه چشم و زبان خود باشید

02 آبان 1396 توسط مژگان مسعودي مقدم

چشم های هرزه به دنبال خود، دل های هرزه را بوجود می آورد. دل هرزه یعنی چه؟ یعنی دلی که محبت سالم و صحیح در آن پایدار نمی ماند. مرتب محبت ها در آن وارد و از آن خارج می شوند. در میان انسان ها هرزه دلان فراوانند.

شما در داستان ها، فیلم ها و خبرهایی که می شنوید، بعضی از زندگی های کسانی را که در اجتماعات بی ایمان زندگی می کنند، ملاحظه می کنید.

مرد  زن خودشان را در معرض محبت های گوناگون که به آن عشق می گویند – در واقع عشق هم نیست و محبت زودگذر است – قرار میدهند و محرم و نامحرم هم سرشان نمی شود. نتیجه این گونه ارتباط ها چیست؟

آن است که کانون اصلی محبت – یعنی خانواده – به سردی می گراید و زن و شوهر که باید به هم عشق بورزند، نسبت به یکدیگر دلسرد، بی اعتنا و بی اهتمام میشوند.

برای پرهیز از هرزگی دل از کجا باید شروع کرد؟

از کنترل همین دروازه ی کوچک که چشم و زبان نامیده می شود.

در قرآن به زن ها می گویند حتی در حرف زدن با مردهای بیگانه و نامحرم، به گونه ای تکلم نکنید که آن کسی که در دلش مرض است – یعنی هرزه دل است – در طمع بیفتد.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 88
  • 89
  • 90
  • ...
  • 91
  • ...
  • 92
  • 93
  • 94
  • ...
  • 95
  • ...
  • 96
  • 97
  • 98
  • ...
  • 105
شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

آرامش خدایی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس