آرامش خدایی

  • خانه 

به کودکان خود شخصیت بدهید

27 آبان 1402 توسط مژگان مسعودي مقدم

🔹 تحقیر زمینه ساز گناه 🔹
✍️ از راه هاى مهم تربیت و هدایت، شخصیت دادن به افراد مخصوصاً به کودکان است، بنابراین یکى از امورى که در مساله تربیت فرزند قطعاً باید مورد توجه قرار گیرد، مساله تحقیر و ایجاد خودکم بینى است. پدر و مادر و مربیان، باید به کودک احترام بگذارند و غرور او را سرکوب ننمایند و به عبارت دیگر، از هر موضوعى که عقده حقارت و خودکم بینى در کودک ایجاد مى کند دورى نمایند و در بزرگسالان نیز مساله چنین است باید احترام کافى به مردم گذارد تا احساس کمبود و حقارت ننمایند و گرنه سر از عقده حقارت بیرون آورده و منشا انحرافات و گناهان خواهد شد.
امام هادى علیه السلام مى فرماید: «من هانت علیه نفسه فلا تامن شره» (تحف العقول،ص574) «کسى که شخصیتى براى خود قایل نیست از شر او بر حذر باش.»
🔸امیر المؤمنین علیه السلام مى فرماید:
«من کَرُمَت علیه نفسه لم یُهِینها بالمعصیة» (غرر الحکم،ج2) «کسى که نفس خویش را گرامى مى دارد با گناه خوارش نمى سازد.»
📚 کتاب گناه شناسی، محسن قرائتی
👤استاد قرائتی

 نظر دهید »

به کودکان خود شخصیت بدهید

27 آبان 1402 توسط مژگان مسعودي مقدم

🔹 تحقیر زمینه ساز گناه 🔹
✍️ از راه هاى مهم تربیت و هدایت، شخصیت دادن به افراد مخصوصاً به کودکان است، بنابراین یکى از امورى که در مساله تربیت فرزند قطعاً باید مورد توجه قرار گیرد، مساله تحقیر و ایجاد خودکم بینى است. پدر و مادر و مربیان، باید به کودک احترام بگذارند و غرور او را سرکوب ننمایند و به عبارت دیگر، از هر موضوعى که عقده حقارت و خودکم بینى در کودک ایجاد مى کند دورى نمایند و در بزرگسالان نیز مساله چنین است باید احترام کافى به مردم گذارد تا احساس کمبود و حقارت ننمایند و گرنه سر از عقده حقارت بیرون آورده و منشا انحرافات و گناهان خواهد شد.
امام هادى علیه السلام مى فرماید: «من هانت علیه نفسه فلا تامن شره» (تحف العقول،ص574) «کسى که شخصیتى براى خود قایل نیست از شر او بر حذر باش.»
🔸امیر المؤمنین علیه السلام مى فرماید:
«من کَرُمَت علیه نفسه لم یُهِینها بالمعصیة» (غرر الحکم،ج2) «کسى که نفس خویش را گرامى مى دارد با گناه خوارش نمى سازد.»
📚 کتاب گناه شناسی، محسن قرائتی
👤استاد قرائتی

 نظر دهید »

ای خدا هر لحظه با من باش..... اگر غافل شدم

27 آبان 1402 توسط مژگان مسعودي مقدم

روزى مالک اشتر از بازار کوفه می‌گذشت
در حالی که عمامه و پیراهنى از کرباس
بر تن داشت

مردى بازارى بر در دکانش نشسته بود
و عنوان اهانت زباله‌اى (کلوخ)
به طرف او پرتاب کرد

مالک اشتر بدون اینکه به کردار زشت بازارى
توجهى بکند و از خود واکنش نشان دهد
راه خود را پیش گرفت و رفت

مالک مقدارى دور شده بود یکى از رفقاى
مرد بازارى که مالک را می‌شناخت به او گفت:
آیا این مرد را که به او توهین کردى شناختى!؟

مرد بازارى گفت: نه نشناختم
مگر این شخص که بود؟

دوست بازارى پاسخ داد: او مالک اشتر
از صحابه معروف امیرالمؤمنین بود

همین که بازارى فهمید شخص اهانت شده
فرمانده و وزیر جنگ سپاه على علیه‌السلام
است از ترس و وحشت لرزه بر اندامش افتاد
با سرعت به دنبال مالک اشتر دوید
تا از او عذرخواهى کند

مالک را دید که وارد مسجد شد
و به نماز ایستاد پس از آنکه نماز تمام شد
خود را به پاى مالک انداخت
و مرتب پاى آن بزرگوار را می‌بوسید

مالک اشتر گفت: چرا چنین می‌کنى!؟

بازارى گفت:
از کار زشتى که نسبت به تو انجام دادم
معذرت می‌خواهم و پوزش می‌طلبم
امیدوارم مرا مورد لطف و مرحمت خود
قرار داده از تقصیرم بگذرى

مالک اشتر گفت:
هرگز ترس و وحشت به خود راه مده
به خدا سوگند من وارد مسجد نشدم
مگر اینکه درباره رفتار زشت تو
از خداوند طلب رحمت و آمرزش نموده
و از خداوند بخواهم که تو را
به راه راست هدایت نماید

↲بحارالانوار، جلد 2
‌

 نظر دهید »

ای خدا خود را نشانم ده

27 آبان 1402 توسط مژگان مسعودي مقدم

🔴اثر اعتقاد به خدا در چگونه زیستن و چگونه بودن انسان
✍️ از خصوصیات اعتقاد به توحید این است که یک فکر و اندیشه‌‏ای است که خودبه‌خود در انسان، نوعی بودن و نوعی زیستن را به‌وجود می‌آورد. در اندیشه‌های انسان بعضی از اندیشه‌هاست که در انسان از این نظر که چگونه باید بود هیچ اثری نمی‌گذارد. مثلا آیا یک کهکشان در عالم وجود دارد یا بیشتر؟ اطلاعات بسیار مفید و خوبی برای انسان است، ولی دانستن و ندانستن این‌ها انسان را به این فکر فرو نمی‌برد که پس چگونه باید بود؟ برای این که در زیستن و بودن من اثری ندارد که یک کهکشان داشته باشیم یا هزار کهکشان.
اما بسیاری از مسائل در عالم هست، و در رأس همه آن مسائل مسئله‌ خدا، [که در چگونه زیستن و چگونه بودن انسان اثر دارد.] اعتقاد به خدا نوعی جهان‌بینی به انسان می‌دهد که انسان خواه‌ناخواه فکر می‌کند که بنابراین من این‌جور باید باشم نه آن‌جور… چرا؟ واضح است؛ برای این که اگر بگوییم «خدا» معنایش این است: عالم، هستی و از آن جمله خود من از یک مبدأ حکیم علیم مُدرک شاعر به‌وجود آمده‌ام. فوراً این سؤال مطرح می‌شود: آیا خلقت عبث است یا غایتی دارد؟ آیا من عبث و پوچ آفریده شده‌ام یا برای چیزی آفریده شده‌ام؟ اگر عالم از یک مبدأ حکیم به‌وجود آمده باشد، من با خود می‌گویم چگونه باشم که با آن منظوری که خلقت من برای آن منظور است منطبق بشود؟ و اگر منطبق نشود بعد چه می‌شود؟
👤 #شهید_مطهری
📚 از کتاب #خدا_در_زندگی_انسان
📖 ص 17_15

 نظر دهید »

ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده

27 آبان 1402 توسط مژگان مسعودي مقدم

کارگردان دنیا خداست!
مهم نیست نقش ما ثروتمند است
یا تنگدست،،
سالم است یا بیمار!
مهم این است که محبوبترین کارگردان عالم نقشی به ما داده!
نباید از سخت بودن نقش گله مند بود، چرا که سخت بودن نقش،
نشانه اعتماد کارگردان به شایستگی بازیگر است.
امیدوارم خوش بدرخشید!
غر نزن
گله نکن
خدا حکمت همه کارها را میدونه
فقط بهش بگو: “ای که مراخوانده ای راه نشانم بده…
‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • ...
  • 30
  • ...
  • 31
  • 32
  • 33
  • ...
  • 34
  • ...
  • 35
  • 36
  • 37
  • ...
  • 105
شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

آرامش خدایی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس