تأملی در انواع جمله در زبان عربی
#تأملی در انواع جمله در زبان عربی!!!!!!!!!!!!!!!
بعضی از نحویان، کلام و جمله را با هم متفاوت می دانند،مانند ابن جنی و رضی با اندک اختلافی که با یکدیگر دارند،ابن جنی (ت392ه)، کلام را در حکم جنس برای جمله می دانند مانند واژه انسان که اسم جنس برای ابناء بشر است و هر مصدری جنس برای افراد خود می باشد مانند قیام که اگر یک بار فعل قیام واقع شود یا دو بار صد بار می توان به همه آنها اطلاق قیام نمود:اذا قام قومة واحدة فقد کان منه قیام و اذا قام قومتین فقد کان منه قیام و اذا قام مئة قومه فقد کان منه قیام فالکلام اذا انما هو جنس للجمل التوأم مفردها و مثناها و مجموعها.3
و رضی (ت686ه)،در فرق میان جمله و کلام گفته است : جمله آن است که متضمّن اسناد اصلی است، خواه مقصود باشد و خواه واسطه ای برای تکمیل جمله ی دیگر باشد، مانند جمله خبریه و کلام، آن است که متضمّن اسناد اصلی است و مقصود است پس هر کلامی نزد رضی جمله است و هر جمله ای الزاماً کلام نیست .4
ابن هشام بر این باور است که کلام با جمله متفاوت است.وی می گوید شرط کلام افایده فایده است در حالی که جمله چنین شرطی ندارد از این رو می گویند جملة
الشرط و جملة الجواب جمله صله و ما می دانیم که این گونه جمله ها معنای کامل مفیدی ندارد.1
ابن مالک به روشنی تفاوت جمله و کلام را تبیین کرده است، و اگر چه جای بحث جمله و اقسام آن در الفیه ی ابن مالک خالی است، لیکن در آغاز الفیه به تعریف کلام پرداخته است، وی در تعریف کلام گفته است:الکلام ما تضمن من الکَلِم اسنادا مفیدا مقصود لذاته.2از نظر ابن مالک قید لذاته تنها وجه تمایز کلام از جمله است،صله ،خبریه، حالیه، نعتیه، اینها مقصود لذاته نیست، پس به ان ها جمله اطلاق می شود ولی کلام نیست مثل جمله قَام ابوه در عبارت:جاءالذی قَامَ ابوه، زیرا اسناد در آن مقصود لذاته نیست، بلکه برای تعیین موصول و توضیح آن به کار رفته است.
سیوطی نیز جمله و کلام را دو چیز می داند .وی در تعریف جمله گفته است:القول المرکب، سپس اضافه می کند که استادش ،کافیجی، نیز در آغاز بر همین باور بوده و سپس ترادف میان جمله و کلام را برگزید.
دلیل کافیجی این است که ما می دانیم هر مرکبی را بالضروره جمله نمی نامند و اگر به شرط و جواب و صله نیز جمله می گویند به اعتبار ما کان است که دارای استقلاق و مقصود بذاته بوده است، پس این از باب آتوالیتامی اموالهم است که اطلاق یتیم بر فرد بالغ به اعتبار ماکان مجازاً درست است.3
تفتازانی می گوید:اگر چه بعضی، جمله و کلام را مترادف قرار داده اندولی مشهور آن است که جمله اعم از کلام است زیرا کلام، چیزی است که متضمّن اسناد اصلی باشد ومقصود لذاته و جمله، متضمّن اسناد اصلی است خواه مقصود لذاته باشد و خواه نباشد، بنابراین مصدر و صفات مسنده به فاعل ،چون اسنادشان اصلی نیست نه کلامند و نه جمله.و جمله خبریه، وصفیه و صله و مانند این ها چون مقصود لغیره است، جمله اند و کلام نیستند
و بعضی دیگر مانند زمخشری وابن یعیش، کلام و جمله را یک چیز می دانند.زمخشری (ت538 ه )می گوید :کلام ،مرکب از دو اسم مانند زید اخو ک و یا فعل و اسم است مانند ضرب زید و ان را جمله نیز می نامند.1و ابن یعیش می گوید:بدان کلام در نزد نحویان عبارت است از هرلفظ مستقلی که مفید معنا باشد و آن را جمله نیز می نامند2
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1.شرح جامی،عبدالرحمن جامی، المکتبة العلمیة الاسلامیة ،طهران،1376،ق ص3
_______
1.اسم جنس جمعی، آن است که فرقش با مفردش به تای مدور و یا یای مشدد است مانند بقر و بقرة و عرب و عربی
2.لسان العرب، ابن منظور، ماده کلم
3.الخصائص 25/1
4.الکتاب 12/1
__________
1.شرح شذور الذهب، ابن هشام ،تحقیق محی الدین ،صص29-27
2.همع الهوامع 29/1
3.اوضح المسالک ،ابن هشام ،ص3
4.لسان العرب مادّه جمل
_________
1.شرح الکافیه،2/39و المغنّی ص499
2.الخصائص،32/1
3.الخصائص،27/1
4.شرح الکافیة فی النحو،8/1
___________
1.مغنّی ،ص490
2.السهیل،ص3
3.همع الهوامع
__________
1.المفصل فی علم العربیة
2.شرح المفصل، 18/1