درد و دل با امام زمان
درد و دل طلبگی با امام زمان………………
سلام آقا جان خوبی؟
خوب میدانم
بیشتر از همه از دست من دلگیری
من که با اسم یه طلبه چه ها که نکردم..
چه اشکا که فقط به خاطرگناهان من ریختی…
چه شبها که دستای مهربونت رو به آسمون بزرگ خدا بالا گرفتی
و به خاطر گناهان من ازش خواستی که منوببخشه..
من رو ببخش خدایا ببخش….
چقدر اشک ریختم که طلبه بشم … بهم دادی ….
چقد گفتم این درس سخته نمیکشم..
مغزمو کار انداختی..
چقد گفتم و گفتم و گفتم و گله کردم ولی شما بازم مثل همیشه
برام هم آقا بودی… هم بابا بودی…هم استادبودی…
من نمی فهمم که تنهایی شما یعنی چی؟
نمی فهمم ….
چقد تنهایی و من بی خیال…
بابای مهربونم …
منو ببخشش به خاطر…
به خاطر کم کاریهام..به خاطر اینکه درد آدم رو نفهمیدم..
به خاطر اینمه باهات رفیق نشدم…
منو به خاطر همه ی گستاخی هام ببخش
و بزار که بازم سربازت بمونم…
هرچند نالایقم اما تو به من این لیاقت رو دادی..
بزار بازم برای تو بنویسم..
برای تو غریب آشنا…