آرامش خدایی

  • خانه 

شیطان چراغ به دست

28 فروردین 1401 توسط مژگان مسعودي مقدم

[
?شیطان چراغ به دست

پیرى در روستایى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجدمى رفت دریک روز بارانى پیر ، صبح براى نماز از خانه بیرون آمد چند قدمى که رفت در چاله ای افتاد ، خیس وگلى شد به خانه بازگشت لباس راعوض کرد ودوباره برگشت پس از مسافتى براى بار دوم خیس و گلى شد برگشت لباس راعوض کرد ازخانه براى نماز خارج شد .دید در جلوى در جوانى چراغ به دست ایستاده است سلام کرد و راهی مسجد شدند هنگام ورود به مسجد دید جوان وارد مسجد نشد پرسید اًى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى ؟
جوان گفت نه ، اى پیر ، من شیطان هستم
براى بار اول که بازگشتى الله ﷻ به فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشیدم
براى باردوم که بازگشتى الله ﷻ به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشیدم
ترسیدم اگر براى بار سوم در چاله بیفتى الله ﷻ به فرشتگان بگوید تمام گناهان اهل روستا رابخشیدم که من این همه تلاش براى گمراهى انان داشتم براى همین امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسی.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

آرامش خدایی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس