آرامش خدایی

  • خانه 

خلوتی با خودم

22 مهر 1396 توسط مژگان مسعودي مقدم

گاهی خودت را مثل یک کتاب ورق بزن ….
انتهای بعضی فکرهایت “نقطه “بگذار که بدانی
باید همانجا تمام شان کنی .
بین بعضی حرف هایت “کا ما “بگذار که بدانی باید با کمی تامل ادایشان کنی .
پس از بعضی رفتار هایت هم “علامت تعجب “بگذار و اخر برخی عادت هایت نیز
“علامت سوال “بگذار .
تا فرصت ویرایش هست …. خودت را هر چند شب یکبار ورق بزن ….
حتی بعضی از عقایدت را حذف کن ….
اما بعضی را پررنگ.

 نظر دهید »

آرزوی کربلا دارد دلم

22 مهر 1396 توسط مژگان مسعودي مقدم

حسین جانم…
کربلایت بهشت من است
آنجا که نشسته ای
ایستاده ای
قرآن خوانده ای
اشک ریخته ای
صورت به صورت کسی گذاشته ای
دست به کمر گرفته ای
افتاده ای
و شهید شده ای

 نظر دهید »

درد دلی با حضرت دوست

22 مهر 1396 توسط مژگان مسعودي مقدم

بار خدایا من جای روزی ام را ندانم

و بدانچه در دلم افتد آنرا جویم و بگردم بدنبالش شهرها و من سرگردانم

و ندانم در هواست یا در کوه یا در زمین یا در آسمان یا بیابان یا دریا بدست کیست

و از سوی چه کسی است و علمش نزد توست

و وسیله اش بدست تو تویی که از لطف خویش پخش آن کنی

و وسیله اش فراهم سازی خدایا رحمت فرست بر محمد و آلش

و مقرر کن روزیم را فراوان و طلبش را آ سان و دریافتنش را نزدیک
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج

 نظر دهید »

درد دل با امام زمان

22 مهر 1396 توسط مژگان مسعودي مقدم

درد دل با امام زمان
مولای من
یا صاحب الزمان
چشم به راهم تا تو بیایی
مولای من امیدوارم کاری نکنم که موجبات ناراحتی شما و مادرتان فاطمه (س) را فراهم آورم.
مرا ببخش که خواستم خوشحالتان کنم اما ….
امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردم …..
به راحتی دروغ از زبانم جاری شد و گفتم اشکالی ندارد دروغ مصلحتی است در حالی که نمی دانستم مصلحت را فقط خدا می داند…
احترام و رفتارم با دیگران را منافع شخصی ام مشخص می کرد نه رضایت شما
انسانها را بر اساس مدرکشان سنجیدم نه تقوایشان ….
حرمتها را که از کعبه مهمتر بود شکاندم ….
دلها را شکاندم …..

مولای من خواستم خودم را به بی خیالی بزنم که من کارم را درست انجام دادم .
ثانیه ها را تلف کردم ….

با گناهان ….
با بی خیالی ….

با توجیهات ….

امروز دوباره نامه عملم را برایتان آوردم .
یادمان باشد در برابر ثانیه هایمان مسئولیم ، باید یک روزی به صاحبش جواب پس بدهیم…
پروردگارا ! ما به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشی و به ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود.

 نظر دهید »

کبر و غرور

22 مهر 1396 توسط مژگان مسعودي مقدم

ابوذر غفاری: زمانى در آغاز روز در مسجد خدمت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله رسیدم و گفتم: اى رسول خدا! پدر و مادرم به فداى شما! مرا یک سفارشى کنید که خداوند مرا بدان نفعى رساند، حضرت فرمود: اى ابوذر! هر کس بمیرد و در دلش ذرّه ‏اى تکبّر باشد، بوى‏ بهشت‏ را استشمام نمى‏ کند مگر این که پیشتر توبه کند. عرض کردم: اى رسول خدا! من زیبایى را دوست دارم، حتى دوست دارم بند تازیانه‏ ام و دوال کفشم زیبا باشد. آیا از این حالت، بیمِ کبر و خود پسندى مى‏ رود؟ فرمود: دلت را چگونه مى‏یابى؟ عرض کردم: آن را شناساى حق و آرام گرفته بدو، مى‏ یابم.
فرمود: پس این حالت، کِبر نیست. بلکه کبر، آن است که حق را فرو گذارى و به ناحق روى آورى و به مردم با این دید نگاه کنى که هیچ کس آبرویش چون آبروى تو و خونش چون خون تو نیست

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 94
  • 95
  • 96
  • 97
  • 98
  • ...
  • 99
  • ...
  • 100
  • 101
  • 102
  • ...
  • 103
  • ...
  • 104
  • 105
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

آرامش خدایی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس