کبر و غرور
22 مهر 1396 توسط مژگان مسعودي مقدم
ابوذر غفاری: زمانى در آغاز روز در مسجد خدمت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله رسیدم و گفتم: اى رسول خدا! پدر و مادرم به فداى شما! مرا یک سفارشى کنید که خداوند مرا بدان نفعى رساند، حضرت فرمود: اى ابوذر! هر کس بمیرد و در دلش ذرّه اى تکبّر باشد، بوى بهشت را استشمام نمى کند مگر این که پیشتر توبه کند. عرض کردم: اى رسول خدا! من زیبایى را دوست دارم، حتى دوست دارم بند تازیانه ام و دوال کفشم زیبا باشد. آیا از این حالت، بیمِ کبر و خود پسندى مى رود؟ فرمود: دلت را چگونه مىیابى؟ عرض کردم: آن را شناساى حق و آرام گرفته بدو، مى یابم.
فرمود: پس این حالت، کِبر نیست. بلکه کبر، آن است که حق را فرو گذارى و به ناحق روى آورى و به مردم با این دید نگاه کنى که هیچ کس آبرویش چون آبروى تو و خونش چون خون تو نیست