آرامش خدایی

  • خانه 

دردهای دل من

19 مهر 1396 توسط مژگان مسعودي مقدم

حرف‌های دلم اینجا بزنم یا نزنم
با شما حرف ز بابا بزنم یا نزنم

چند روزی ست که از غصه دلم میترکد
حرفی از نیزه و سرها بزنم یا نزنم

درّ و ذرّیه ی زهرای بتولم، هیهات!
حرفی از تاول این پا بزنم یا نزنم

چشمهایم به خدا مخزن مروارید است
حرف این اشکِ خدا را بزنم یا نزنم

از خرابه چه بگویم که نگویم بهتر
حرف تشت و مَه زیبا بزنم یا نزنم

پیش رویم طبق از تکه ی اقیانوس است
دل به این آبی دریا بزنم یا نزنم

کوه رنجی ست که این جان و تن من فرسود
من به بابا سخن افشا بزنم یا نزنم

با دل عمه ی فرسوده و زارم چه کنم
سر به این شانه ی والا بزنم یا نزنم

خسته‌ام! خستگی‌ام خواب به چشمم آورد
بال تا عرش ثریا بزنم یا نزنم

 نظر دهید »

جوابی به یک شبهه

19 مهر 1396 توسط مژگان مسعودي مقدم

پرسش
آیا فرشتگان و جنیان در کربلا به کمک حضرت امام حسین (ع) آمدند؟ چرا آن حضرت این کمک را نپذیرفتند؟
1. از عالمی شنیدم که فرمود: تعدادی از جنیان و فرشتگان در کربلا به کمک امام حسین (ع) آمدند، ولی امام حسین (ع) کمک آنها را قبول نکردند. آیا این مطلب صحت دارد که (قبل از آن که امام حسین به میدان جنگ برود)، آنها جهت کمک به وی آمده بودند؟ چه دلیل و مدرکی صحت آن را تأیید می کند؟ 2. اگر چنین مطلبی صحت داشته باشد لطفاً بفرمایید چرا امام حسین (ع) کمک آنها را قبول نکردند؟
پاسخ اجمالی
در برخی از منابع روایی، دربارۀ کمک و نصرت الاهی به وسیلۀ جنیان و فرشتگان به امام حسین (ع) احادیثی از ائمه معصومین (ع) بیان شده است که به این امر تصریح می کنند.
البته یاری رساندن ملائکه و جنیان و یا هر چیز دیگری از طرف خداوند برای انبیا هم بوده است؛ خداوند در قرآن به پیامبر (ص) می فرماید: (به خاطر بیاورید) زمانى را (که از شدت ناراحتى در میدان بدر) از پروردگارتان تقاضاى کمک مى‏کردید و او تقاضاى شما را پذیرفت (و گفت) من شما را با یک هزار از فرشتگان که پشت سر هم فرود مى‏آیند یارى مى‏کنم‏.
برخی از دلایل مهمی که امام حسین (ع) این یاری و کمک را نپذیرفت، عبارت اند از: منحصر بودن اصلاح امت پیامبر اکرم (ص) در آن شرایط بحرانی به شهادت، اشتیاق لقای الاهی، مقدر بودن شهادت برای آن حضرت، بودن شهادت نزد آن حضرت به عنوان گرامی ترین و زیباترین مرگ و انجام این مأموریت الاهی به صورت طبیعی.
پاسخ تفصیلی
نزول نصرت الاهی برای کمک به امام حسین (ع)
در برخی از منابع روایی، درباره کمک و نصرت الاهی به وسیلۀ جنیان و فرشتگان به امام حسین (ع) احادیثی از ائمه معصومین (ع) بیان شده است که به این امر تصریح می کنند؛ مثلاً: شیخ مفید به سند خود از امام صادق (ع ) این نکته را نقل کرده است: زمانی که امام حسین (ع) از مدینه حرکت کرد، گروهی از ملائکه برای پیشنهاد کمک خدمت آن حضرت آمدند و گروه هایی از مسلمانان و شیعیان جن برای کمک آمدند، اما حضرت در پاسخ جنیان فرمود: “خدا به شما جزای خیر دهد من مسئول کار خود هستم و محل و زمان قتل من نیز مشخص است. جنیان گفتند: اگر امر شما نبود همه دشمنان شما را می کشتیم. حضرت در پاسخ فرمود: ما بر این کار از شما تواناتریم، اما چنین نمی کنیم تا آنها که گمراه می شوند با اتمام حجت باشد و آنها که راه حق را می پذیرند با آگاهی و دلیل آشکار باشد".[1] همچنین امام صادق (ع) فرمودند: “از پدرم شنیدم که مى‏فرمود: چون امام حسین (ع) با عمر بن سعد تلاقى نمودند و جنگ بر پا شد، خداوند نصرت خود را فرو فرستاد تا آن جا که بر سر حسین سایه گسترد، و آن گاه امام مخیر شد بین پیروزى بر دشمنانش و بین ملاقات و لقاى پروردگارش، او لقاى پروردگارش را برگزید".[2]
نیز در برخی از روایات هم بیان شده است که فرشتگانی برای کمک به امام حسین (ع) آمدند، در مرتبۀ اول اجازه جنگیدن به آنها داده نشد، ولی در مرتبه دوم وقتی آمدند که امام حسین (ع) شهید شده بود؛ مانند این روایت از امام صادق (ع): “چهار هزار فرشته نازل شدند تا همراه امام حسین (ع) بجنگند، ولی به آنان اجازه جنگیدن داده نشد. دوباره اذن گرفتند و فرود آمدند و این وقتی بود که حسین (ع) کشته شده بود…".[3]
خلاصه این که، چنین چیزی در روایات وجود دارد و درست است و هیچ دانشمند و کارشناس دینی آن را رد نکرده است؛ زیرا منافاتی با اعتقادات و معارف اسلامی ندارد. البته یاری رساندن ملائکه و جنیان و یا هر چیز دیگری از طرف خداوند برای انبیا هم بوده است؛ خداوند در قرآن به پیامبر (ص) می فرماید: (به خاطر بیاورید) زمانى را (که از شدت ناراحتى در میدان بدر) از پروردگارتان تقاضاى کمک مى‏کردید و او تقاضاى شما را پذیرفت (و گفت) من شما را با یک هزار از فرشتگان که پشت سر هم فرود مى‏آیند یارى مى‏کنم‏.[4] و مثل یاری رساندن به مسلمانان در جنگ احزاب و در برخی موارد، این کمک ها از طرف فرشتگان و جنیان بود که به جهت مصالحی که ذکر می شود، تحقق پیدا نمی کرد.
چرا امام حسین (ع) کمک جنیان و فرشتگان را نپذیرفت؟
در پاسخ می توان گفت: شاید به دلایل زیر امام حسین (ع) این یاری و کمک را نپذیرفت:
1. با توجه به موقعیت سیاسی که در آن زمان از طرف معاویه و یزید پیش آمده بود و به نام دین، کارهایی را انجام دادند که در واقع مخالف دین بود و همچنین تشخیص حق از باطل سخت شده بود، تنها راهی که می توانست یک بار دیگر دین خدا را ترویج و زنده نماید، شهادت حضرت امام حسین (ع) و فرزندان و اصحاب آن حضرت، بود.[5]
2. آنچه که از روایات وارد شده در این مورد به دست می آید و به آن اشاره شده است، مقدر شدن شهادت برای آن حضرت بود تا بدین وسیله آن هدف اصلی امام حسین (ع) که همان اصلاح امت پیامبر بود،تحقق پیدا کند.
3. امام حسین (ع)، شهادت را زیباترین و گرامی ترین مرگ می دانست؛ این امر، در خطبه ای که در مکه به هنگام عزم حرکت به سمت عراق ایراد کردند، بیان شده است: “آرایش مرگ بر فرزند آدم چون آرایش گردنبند بر گردن دوشیزگان است"؛یعنی مرگ، گردن گیر و تحمیلی نیست، بلکه گردن بند و تجمّلی است؛ چرا انسان این گردن بند و زیور را در راه خدا به گردن نیاویزد؟! و مرگ در راه دین برای امام حسین (ع) لذیذ و در کام او شهد بود.و شهادت نقص نیست تا از فرشتگان کمک بخواهد، بلکه کمال است همان طور که حضرت ابراهیم (ع) چون شهادت را کمال می دانسته، از سوزاندن در آتش نترسیده و از جبرئیل نیز چیزی نطلبید، هر چند دائماً به یاد خدا بود و وی را می خواند.

[1] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 44، ص 330، مؤسسة الوفاء، بیروت لبنان.
[2] سید بن طاووس، لهوف، ص 141، ترجمه میر ابوطالبی، سید ابوالحسن، ناشر: دلیل ما، قم، چاپ اول، 1380 ش.
[3] شیخ صدوق، امالی، ترجمه کمره ای، محمد باقر، ص 638، اسلامیه، تهران، چاپ ششم، 1376؛ البته شبیه این روایت در «کافی» مرحوم کلینی هم آمده است، الکافی، ج1، ص 283و284.
[4] انفال، 9.
[5] ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، آذ

 نظر دهید »

جوابی برای یک شبهه

19 مهر 1396 توسط مژگان مسعودي مقدم

پرسش:
اگر خدای منّان روزی رسان است؛ چرا بعضی‌ها از گرسنگی می‌میرند؟!
پاسخ اجمالی
منظور از این‌که خدا روزی رسان است؛ یعنی تمام نعمت‌ها و روزی‌ها از سوی او سرچشمه می‌گیرد، و او برای تمام انسان‌ها و موجودات رزق و روزی معین می‌کند.
اما این بدان معنا نیست که روزی مادی انسان چون از قبل مشخص و معین شده؛ لذا اعمال وی نقشی در آن ندارد؛ چیزی آن‌را کم و زیاد نمی‌کند؛ یا افراد با گرسنگی مورد آزمایش خدا قرار نمی‌گیرند، و یا آن‌که در طول تاریخ، هیچ فردی از گرسنگی نخواهد مرد! بهره‌مندی از رزق خدا شرایطی دارد که با وجود آن شرایط روزی مقدر شده به فعلیت می‌رسد. کسانی ‌که سعی و تلاشی در به دست آوردن روزی نمی‌کنند، قطعاً شرط تحقق آن‌را اجرایی نکرده‌اند. یا کسانی که در برابر شکر نعمت‌هایی که خداوند به آنها داده کفران نعمت می‌کنند، خود درهای گشایش روزی را به روی خود می‌بندند. از طرفی ممکن است مصلحت خدا در تنگ‌گرفتن روزی برخی افراد و جوامع باشد. گنه‌کاران به دلیل مجازات و نیکوکاران جهت آزمایش!
پاسخ تفصیلی
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «هیچ جنبنده‌‏‌‌اى در زمین نیست، مگر آن‌‌که رزقش به عهده خدا است».[1] اما در عین حال مشاهده می‌شود که در طول تاریخ بسیاری از مردم، همین‌طور دیگر موجودات بر اثر گرسنگی از دنیا رفته‌اند؛ لذا با توجه به مقدر بودن روزی و رزاقیت خداوند، این مسئله چگونه توجیه پذیر است؟!
در ارتباط با این موضوع باید گفت؛ منظور از این‌که خدا روزی رسان است؛ یعنی تمام نعمت‌ها و روزی‌ها از سوی او سرچشمه می‌گیرد و او برای تمام انسان‌‌ها و موجودات دیگر رزق و روزی مقدر کرده است.
اما این بدان معنا نیست که چون روزی مادی انسان از قبل مشخص و معین شده، اعمال انسان نقشی در آن ندارد و آن‌را کم و زیاد نمی‌کند و یا هیچ فردی از گرسنگی نخواهد مرد. بهره‌‌مندی از رزق خدا شرایطی دارد که با وجود آن شرایط روزی به فعلیت می‌رسد. کسانی ‌که سعی و تلاشی در به دست آوردن روزی نمی‌کنند، قطعاً شرط تحقق آن‌را اجرایی نکرده‌اند. یا کسانی که در برابر شکر نعمت‌هایی که خداوند به آنها داده کفران نعمت می‌کنند، اینان خود درهای گشایش روزی را به روی خود می‌بندند.
قرآن کریم در این زمینه داستانی را از امت‌های گذشته نقل می‌کند:
«وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللهِ فَأَذاقَهَا اللهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُون»؛‏[2] خداوند (براى آنان که کفران نعمت می‌کنند،) مثالى زده است. منطقه آبادى که امن و آرام و مطمئن بود و همواره روزیش از هر جا می‌رسید، امّا به نعمت‌هاى خدا ناسپاسى کردند و خداوند به سبب اعمالى که انجام می‌دادند، لباس گرسنگى و ترس را بر اندامشان پوشاند.
خداوند در این آیه داستان شهرى را یادآور می‌شود که از هر نوع امکانات رفاهى برخوردار بود؛ امنیّت و آرامش داشت؛ روزى آن از هر سو به فراوانى می‌رسید، ولى نعمت‌‏هایى را که خداوند داده بود، ناسپاسى کرد. نتیجه این شد که خداوند تلخى گرسنگى و ترس را به آنان چشانید، آن‌چنان که گویا گرسنگى و تلخى مانند یک تن پوش آنها را احاطه کرده است. فراوانى روزى به گرسنگى، و امنیت و آرامش به ترس تبدیل شد و این نتیجه عملکرد خود مردم بود.
نقل شده است منظور از «قریه»، در این آیه مکه است که خداوند هفت سال مردم آن‌را گرفتار گرسنگى و بدبختى کرد، تا آن‌جا که ظرف‌هاى پوستین و پشم‌هاى آغشته به خون و حشرات بدن حیوانات را می‌خوردند. این جریان اتفاق افتاد که پیامبر(ص) نسبت به آنها نفرین کرد و از خداوند خواست که مردم کافر و ناسپاس را مانند مردم زمان حضرت یوسف(ع)، هفت سال دچار قحطى و بدبختى کند.
برخى نیز می‌گویند؛ مقصود قریه‌‏‌اى است که پیش از پیامبر اسلام، خداوند پیامبرى به سوى آنها فرستاد، آنها کافر شدند، او را کشتند و خداوند آنها را گرفتار عذاب کرد.[3]
امام باقر(ع) فرمود: همانا انسان گناه می‌کند، پس روزى از او دفع می‌شود: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ، فَیُدْرَأُ عَنْهُ الرِّزْقُ».[4]
امام صادق(ع) در همین مورد فرمود؛ حتی نیت گناه از سوی فرد مؤمن می‌تواند وی را از رزق خداوند محروم ساز: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَنْوِی الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ رِزْقَهُ».[5]
در همین رابطه در تفاسیر قرآن ذیل آیات 17- 19 سوره قلم داستانی به این مضمون نقل شده است:
پیرمرد مؤمن و بزرگواری در یمن در دهکده «صروان» باغی داشت، او به قدر نیاز از محصول آن برداشت می‌کرد، و بقیه را به مستحقان و نیازمندان می‌داد. هنگامى که چشم از دنیا فرو بست، فرزندانش گفتند ما خود به محصول این باغ سزاوارتریم؛ چرا که عیال و فرزندان ما بسیارند، و ما نمی‌توانیم مانند پدرمان عمل کنیم! به این ترتیب تصمیم گرفتند تمام مستمندان را که هر ساله از آن بهره می‌گرفتند محروم سازند. سوگند یاد کردند که میوه‌‏‌هاى باغ را صبح زود، دور از چشم مستمندان بچینند و براى مستمندان چیزى نگذارند. این نیت آنان باعث شد تا در حالی‌که آنها خواب بودند آتشى آن باغ را احاطه نمود و تمام محصول را سوزاند.[6]
گاهی نیز تنگی روزی برای آزمایش و امتحان است:
«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ

[1]. هود، 6.
[2]. نحل، 112.
[3]. ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏6، ص 600، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ‏3، ص 672، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ‏1429ق.
[5]. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج ‏1، ص 116،‏ قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
[6]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏10، ص 505.

 نظر دهید »

ضرب المثل های عربی

18 مهر 1396 توسط مژگان مسعودي مقدم

ضرب المثل های عربی
اتق شَر مِن اَحسنت اِلیه
ترجمه: «از زیان و آسیب آن‌که بدو نیکویی کرده‌ای پرهیز کن.» امثال و حکم - دهخدا
تمثیل: «گفت حق است این ولی ای سیبویه// اتق شر من احسنت الیه» جلال‌الدین محمد بلخی
مشابه: «سزای نیکی بدی است.»
مشابه: «با هرکه دوستی خود اظهار می‌کنم// خوابیده‌دشمنی است که بیدار می‌کنم»
اتقوا مِن غَضَب الحَلیم
ترجمه: «از خشم بردباران پرهیز کنید.»
مترادف: «از آن مترس که های و هو دارد// از آن بترس که سر بتو دارد»
تمثیل: «بگاه صلح سبک‌روح‌تر زحلم شجاع// به‌روز حرب گرانمایه‌تر زخشم حلیم»
اَحسَن‌الشعر، یا اعذب‌الشعر اکذبه
ترجمه: «شعر هرچه به‌دروغ نزدیک‌تر زیباتر»
تمثل: «در شعر مپیچ و در فن او// چون اکذب اوست احسن او» نظامی
أَحْسِنْ إلی الناس تستعبد قلوبهم
اُحْسِن اٍلی مِن اساء
ترجمه: «با آن‌که بدی کرده نکویی میکن» امثال و حکم - دهخدا
مشابه: «بَدان‌را نیک دارید ای عزیزان// که خوبان خود عزیز و نیک‌روزند» سعدی
تمثل: «بدی را بدی سهل باشد جزا// اگر مردی احسن الی من اسا» سعدی
أحضر الناس جوابا من لم یغضب
احفر بئرا وَطُمَّ بئرا ولا تُعَطِّلْ أجیرا
احفظ قرشک الأبیض لیومک الأسود
أحکم من لقمان
أحمد البلاغة الصمت حین لا یَحْسُنُ الکلام
احمق من هبنقه
ترجمه: «احمق‌تر از هبنقه»
شرح: هبنقه از حمقای مشهور عرب است که وقتی گردن‌بندی به‌خود آویخت. پرسیدند: این تورا به‌چه‌کار است؟ گفت: تا با دیگران عوض نشوم.»
إذازل العالِمُ زل بزلته العالَمٌ
ترجمه: «پای‌لغز دانشمندان پای‌لغز جهان است» امثال و حکم - دهخدا
مشابه: «هرچه بگندد نمکش می زنند// وای به‌وقتی که بگندد نمک»
إذا ساء فعل المرء ساءت ظنونه
ترجمه: «تبه‌کاران بدگمان باشند» امثال و حکم - دهخدا
بئس الشعار الحسد
الباب الذی یأتیک بالریح سده واسترح
باب النجار مخَلَّع
باع کرمه واشترى معصرة
بالأرض ولدتک أمک
بالتأنی تُدْرَکُ الفُرَصُ
بالرفاء والبنین
البخیل عظیم الرواق صغیر الأخلاق
التأنی من الرحمن والعجلة من الشیطان
ترجمه: «آهستگی از خدا و شتاب از اهریمن است.»
مترادف فارسی: «شتاب است دیو و فرشته درنگ (خوی کبک صلح و خوی باز جنگ…)» ادیب پیشاوری
مترادف فارسی: «شتاب و بدی کار اهریمن است// پشیمانی و رنج جان و تن است» فردوسی
التَّحَسُّنُ خیر من الْحُسْنِ
التجارب لیست لها نهایة والمرء منها فی زیادة
التجربة العلم الکبیر
ترجمه: «تجربه بزرگترین دانش است.»

إنّ البــُغاثَ بأرضننا یستنسرُ ( پرنده ضعیف و مرده خوار در سرزمین ما کرکس می شود )

أعمی یُدلــّسُ نفســَه فی العُور ( نابینایی است که خویشتن را بین یک چشم ها فریب می دهد)

أسدٌ علیّ و فی الحروب نعامة ( بر من همچون شیر است در حالی که در جنگها ( از ترس ) چون شتر مرغ است )

لقد ذَلّ مَن بالت علیه الثعالبُ ( خوار شد آنکه بر سرش روبهان ادرار کنند )

عند الرهان تعرف السوابق ( هنگام شرط بندی اسبهای برنده و سبقت گیرنده شناخته می شوند )

الید الواحده لا تصفّق (یک دست صدا ندارد)

وهب الأمیر ما لا یملک (از کیسة خلیفه می‌بخشد)

و للناس فیما یعشقون مذاهب (سلیقه‌ها یکنواخت نیست)

هل یصلح العطّار ما أفسد الدّهر (آب رفته به جوی باز نیاید)

من یمدح العروس إلّا أهلها (هیچ کس نمی‌گوید ماست من ترش است)

من کثر کلامه کثر ملامه (پرگو خطاگوست)

 نظر دهید »

تفکر نقادانه

18 مهر 1396 توسط مژگان مسعودي مقدم

ما د‌ر جهانی زند‌گی می‌کنیم که د‌ر آن اطلاعات نقش مهمی د‌ارند‌. چون بعضی از این اخبار و اطلاعات سالم و صحیح و بعضی د‌یگر ناسالم و غلط هستند‌، به همین د‌لیل بشر د‌ر این زمان بیشتر از هر زمان د‌یگری نیاز به تفکر د‌ارد‌ تا بتواند‌ این اطلاعات را بررسی و براساس اطلاعات سالم عمل کند‌. امروزه، مهارت‌های تفکر، لازمه زند‌گی د‌ر جهانی است که همیشه د‌ر حال تغییر و تحول است. منظور از مهارت‌های تفکر، مجموعه مهارت‌هایی است که بر فرآیند‌های ذهنی فرد‌ تسلط د‌ارند‌.
د‌ر گذشته این گونه تصور می‌شد‌ که مهارت‌های تفکر، استعد‌اد‌ی ژنتیکی و خد‌اد‌اد‌ی است، امروزه کاملاً این نظریه رد‌ شد‌ه است. د‌و مهارت مهم تفکر که قابل آموزش و یاد‌گیری هستند‌، مهارت تفکر نقاد‌انه و خلاق‌اند‌.
تفکر نقاد‌انه
تفکر نقاد‌انه، تفکری است که د‌ر جستجوی شواهد‌، د‌لایل و مد‌ارک برای یک قضاوت و نتیجه‌گیری است. این مهارت افراد‌ را قاد‌ر می‌سازد‌ تا د‌ر برخورد‌ با ارزش‌ها، فشار گروه و رسانه‌های گروهی مقاومت کنند‌ و از آسیب‌های ناشی از آن د‌ر امان بمانند‌. منظور از نقد‌ یا نقاد‌ بود‌ن یعنی ارزیابی، بررسی، سنجید‌ن و مطالعه کرد‌ن، نه انتقاد‌ و عیب‌جویی کرد‌ن، یعنی هر حرف و صحبتی را بد‌ون فکر قبول نکنیم بلکه آن گفته را ارزیابی و بررسی کنیم که آیا د‌رست است یا نه. نکته مهم د‌ر این تفکر آن است که فرد‌ باید‌ بتواند‌ واقعیت‌ها را از فکر، حد‌سیات و ذهنیات جد‌ا کند‌. ضعف د‌ر این مهارت‌ها می‌تواند‌ افراد‌ را به بیماری‌های مختلف جسمانی و روانی د‌چار کند‌. برای انجام بهتر تفکر نقاد‌انه اصولی را باید‌ رعایت کرد‌:
1ـ به پیشنهاد‌ها و د‌رخواست‌‌هایی که به شما می‌شود‌، خوب توجه و د‌قت کنید‌. به خود‌ فرصت اند‌یشید‌ن بد‌هید‌ و فوری عمل نکنید‌.
2ـ د‌ر مورد‌ آن چه که برای شما مشخص نیست، بپرسید‌.
3ـ افکار، عقاید‌، تفاسیر و فرضیه‌های د‌یگران را نیز د‌ر نظر بگیرید‌ و به حقایق پنهان توجه زیاد‌ی د‌اشته باشید‌.
4ـ افکار و اهد‌اف د‌یگر را ارزیابی کنید‌ (چرا این پیشنهاد‌ را به من می‌د‌هد‌).
5 ـ د‌ر جستجوی د‌لایل و مد‌ارکی باشید‌ که تأیید‌ کنند‌ه یا تکذیب کنند‌ه حرف طرف مقابل باشد‌.
6 ـ سعی کنید‌ انعطاف‌پذیر باشید‌ و به یک فکر یا اید‌ه چسبند‌گی پید‌ا نکنید‌.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 94
  • 95
  • 96
  • 97
  • 98
  • 99
  • ...
  • 100
  • ...
  • 101
  • 102
  • 103
  • 104
  • 105
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

آرامش خدایی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس